گزارش سفر روستا الولک و اردبیلک
تاریخ اجرا: 7 و 8 تیر 94
شروع سفر : ساعت ۵ صبح یکشنبه ترمینال غرب
همسفران: افسانه احسانی ، پرور قوی دل ، پوپک عظیم پور، مسعود ناصری ، علی گلشن ، سودابه سالم ، شیوا شکری ، حسین روحانی ، الکا هدایت ، بهناز
ساعت ۵ به سمت قزوین حرکت کردیم ساعت ٨ به روستای الولک رسیدیم و به سمت خانه عروسک ها رفتیم .
از دیدن خانه گلی و زیبای عروسک ها شگفت زده شدیم ،فرصت بسیار بود و بهترین زمان برای گشت زنی در روستا بود. در حین دیدن روستا به خانه یکی از اهالی برای نوشیدن چای و خوردن گیلاس دعوت شدیم.
وارد خانه زیبای روستایی شدیم . دور هم به گفتگو نشستیم و جناب ناصری پیشنهاد تاسیس یک کتابخانه کوچک را مطرح کردند.
بعد از کمی صحبت پربار درباره کتابخانه و موضوعات پیرامون به خانه عروسک ها برگشتیم ، عروسک سازها لیلا و مرجان عزیز به ما پیوستند کنار هم ساخت عروسک های قنداقی را تجربه کردیم و در مورد تاریخچه عروسک ها و چگونگی ساخت عروسک ها گفتگو کردیم .
سپس به شام محلی معروف الولک شش انداز دعوت شدیم جای همه دوستان خالی
شب روستا بسیار آرام و لذت بخش است. پس بعد شام فرصت خوبی بود تا از تاریکی آسمان و سکوت شب که در شهر یافت نمی شود لذت ببریم .
فردا صبح بعد از صرف صبحانه به خانه پیری از ده رفتیم زیر اندازی را با مهر بر پشت بام خانه کوچک و گرمش برای ما پهن کرد، برای ما از تنهایی ها و دلتنگی هایش گفت از این که چرا ما کمتر سراغی ازش می گیریم و خانم احسانی بهشون قول دادن دفعه بعد چند نفری مهمان منزل ساده و صمیمی خاتون باشند.
روستای الولک را با همه زیبایی پشت سر می گذاریم و حدود 10 صبح وارد روستا اردبیلک می شویم
به همراه خانم بهرامی به خانه عروسک ها رفتیم ، دیدن عروسک ها در طاقچه های خانه ای قدیمی بسیار زیبا و چشم نواز بود . عروسک سازها با ساخت عروسک خانم احسانی و پوپک عظیم پور و مادر خانم احسانی همه را شگفت زده کردند و این نشانی از سپاس از قدردانی روستاییان از این عزیزان بود و همه ی ما رو تحت تاثیر قرار داد.
خانم سالم و اقای ناصری و گلشن و بقیه دوستان تعداد زیادی عروسک خریدند و این خرید مستقیم از خود سازندگان بسیار ارزشمند بود هم برای ما و هم برای روستاییان.
ناهار مهمان دوستان مهمان نواز اردبیلکی بودیم که از ما با یک غذای سنتی پذیرایی کردند ، و باز هم جای همه خالی
بعد ناهار فرصتی نماند تا روستا را بیشتر ببینیم و راهی قزوین میشویم تا فرصت رو غنیمت بشماریم و از این شهر تاریخی بازدیدی داشته باشیم
هوا بسیار گرم و سوزان بود ، به حسینیه امینی ها رسیدیم مکانی معروف به پنجره های ارسی زیبا که چشم رو خیره می کرد . کمی استراحت کردیم سپس سری هم به بازار قزوین زدیم .
روز به پایان میرسد مکانی قدیمی و زیبا را انتخاب می کنیم و دور هم شام می خوریم . بعد از صرف شام راهی تهران می شویم و خاطرات سفر مرور می کنیم .
تصاویر:
پوستر تهیه شده از پارچه هدیه ای از تیم داوطلب
آموزش و ساخت عروسکها قنداقی
پیری از روستا که قول یک شب مهمانی را در منزل گرمش دادیم
شیوا شکری
چقدر خوبه که عقاید بیان میشه. آفرین